به گزارش قدس آنلاین، شاید همه به این باور داشته باشند که خانه هر کسی بوی مخصوص به خودش را می دهد.
به خانه پدربزرگ و مادربزرگتان یا آپارتمان بهترین دوستتان فکر کنید و ممکن است عطر خاصی به ذهنتان خطور کند. ولی در محل زندگی خود هر روز متوجه آن نمیشوید، اما وقتی از مسافرت برمیگردید آن عطر خاص و غیرقابل توصیفی که نشاندهنده راحتی و آشنایی است شما را تحت تأثیر قرار میدهد.
ارتباط قوی بین چیزهایی که بو می کنیم و احساسی که به ما می دهند وجود دارد، و این ارتباط توضیح می دهد که چرا ما مکان های معنی دار را به راحتی با بوهای آنها مرتبط می کنیم. اما وقتی می گوییم یک مکان «بوی خانه می دهد»، در واقع ترکیبی از رایحه های زیادی را توصیف می کنیم که از منابع متعددی می آیند.
«دان گُلدوُرم» که طراح رایحه و متخصص بویایی است میگوید واضحترین دلیل این اتفاق اشیایی مانند خوشبوکنندههای هوا و شمعها هستند که ما منحصراً بهخاطر بوی آنها، خریداریشان میکنیم. مواد شوینده مانند پودرهای لباسشویی، صابون ها و محصولات پاک کننده نیز به عطر کلی یک خانه کمک می کنند. غذاهایی که ما طبخ می کنیم نیز به همین ترتیب عمل می کند. البته نباید بوی مخصوص هر فرد را نیز فراموش کنیم. عطری که می زنیم و وسایل شخصی معطری که استفاده می کنیم از ژل مو گرفته تا لوسیون بدن، شامپوی سر، شامپوی بدن و خمیر دندانمان بوی خاصی به ما می دهند. ضمن اینکه هر فرد بوی منحصر به فرد خود را نیز دارد و این مرتبط به DNA آن فرد است.
پاملا دالتون، روانشناس در مرکز حواس شیمیایی مونل، می گوید که بوهای شخصی ما با مجموعه اصلی سازگاری بافتی (MHC) که بر سیستم ایمنی ما حاکم است، گره خورده اند. این بوی بدن، ژنتیکی است و همان چیزی است که به سگ های شکاری اجازه می دهد تا یک فرد خاص را ردیابی کنند و همان «اثر انگشت بویایی» که دالتون با این اسم آن را می خواند، به بوی کلی خانه ما نیز کمک می کند.
صفات بارزتری نیز در این قضیه دخیل هستند. به عنوان مثال، خانواده هایی که فقط شامل افراد بزرگسال می شوند، بوی متفاوتی از خانه های دارای کودک دارند چون در این خانه ها می توان عطرهای مرتبط با دوران کودکی مانند اسباب بازی های مختلف، مداد رنگی و دیگر چیزها را پیدا کرد. حتی آن هایی که صاحب حیوان خانگی نیز هستند خانه هایی با بوی متفاوت دارند و بین آن ها نیز در میان افرادی که مثلا سگ یا گربه دارند با کسی که پرنده دارد عطرهای متفاوتی را در خانه می توان یافت.
جدا از نحوه زندگی ما، رایحه های خانه ما به محل زندگی ما اشاره دارند. ساختمانهای قدیمیتر که از چوب و آجر ساخته شدهاند، بوی متفاوتی نسبت به ساختمانهای جدیدتر با چسبها و پلاستیکهای فراوان و کف پوش ها و دیگر چیزهایش دارند. رنگ و فرش به طور مشابه ترکیبات آلی را آزاد می کنند که به بوها کمک می کند و با رایحه های دیگر در خانه ما ترکیب شوند. کیفیت هوای بیرون از خانه عامل دیگری است. به عنوان مثال، اگر در پکن هستید، سطح آلودگی هوا در آنجا بالاتر از ایبیزای اسپانیا است، بنابراین نه تنها بویی که میتواند وارد پنجرهها و شکافهای خانه شود، بلکه بر نحوه نفوذ آن در طول زمان به موادی که خانه یا ساختمان از آن ساخته شده است نیز تأثیر میگذارد.
ویلیام تولت، دانشیار تاریخ حسی در دانشگاه آنگلیا راسکین انگلیس میگوید در حالی که عواملی مانند کیفیت هوا عمدتاً از دست ما خارج است، برای صدها سال، انسانها تلاش کردهاند تا عطرهای دیگری را در خانههای خود به عنوان بخشی از ارتباط هویتی خود بسازند. در قرنهای ۱۶ و ۱۷ میلادی، اروپاییها صمغ کُندُر را بهعنوان حشرهکش های اولیه و رزماری را برای جلوگیری از بیماری ها میسوزانند اما از عطرهای دیگر برای لذت بردن نیز استفاده می کردند. ظرف برگ خشک در آن زمان مُد بود و رواج استفاده از گلدان با گل های مصنوعی در قرن هجدهم نشان دهنده استفاده از خمیرهای معطر به جای گل های طبیعی بوده است.
امروزه اما برخی تلاش می کنند تا جریان بوی خانه خود را به سمت خاصی هدایت کنند. بعضیها برای اینکه خانههایشان بوی کتاب بدهد و آن ها را فردی کتاب دوست معرفی کند، قفسه هایی پر از کتاب را در نقاط مختلف خانه قرار می دهند؛ یا برخی دیگر میخواهند خود را درگیر با طبیعت نشان دهند بنابراین خانهشان بوی گیاه و گل میدهد. اما حتی اگر عطر خانه خود را با دقت ترسیم کرده باشید، احتمالاً خودتان به طور منظم متوجه آن نمی شوید. سازگاری بویایی یا کور شدن بینی، از استشمام بوها پس از مدتی جلوگیری می کند. دالتون میگوید گیرندههای حفرههای بینی ما وقتی توسط مولکولهای موجود در هوا که بخشی از عطرها هستند مورد بمباران بوها قرار می گیرند، دیگر پاسخ نمیدهند. این مانند صدای ساخت و ساز در بیرون از خانه شماست. در روز اول، شما به خاطر سروصدا حتی نمی توانید فکر کنید؛ در روز دوم، کمی اوضاع برایتان بهتر می شود و بعد از یک هفته دیگر حتی آن را نمی شنوید، مگر اینکه کسی توجه شما را به آن جلب کند. احساس رایحه به عنوان یک مزیت تکاملی در انسان به وجود آمده است. این حسی است که به ما در برابر خطراتی مانند تخم مرغ های فاسد یا میوه های سمی هشدار می دهد. زمانی که محیطی را ایمن بدانیم، بوی آن به سرعت از آگاهی ما خارج می شود. منطقی است که ما نباید به چیزی که دائماً در پسزمینه ذهنی ما است بلکه به چیزی که تغییر میکند توجه کنیم.
با این حال، بویی که خانه های ما می دهد از اهمیت برخوردار است زیرا با احساس راحتی و امنیت ما درگیر می شود. پیوند بین احساسات انسان و حس بویایی نیز قوی تر از سایر حواس است. قسمت بویایی مغز به سیستم لیمبیک متصل است، جایی که احساسات ما در آنجا رخ می دهد. وقتی بویی را که دوست داریم یا بویی که آشناست را حس میکنیم، میتواند حس بسیار خوبی به ما بدهد که بدان معنی است که من به اینجا تعلق دارم. احتمالاً این یک مکانیسم محافظتی است که برای هزاران سال در بدن ما وجود داشته و می تواند تعیین کننده این باشد که چه چیزی برایمان شاد، سالم یا مضر است. بوی خانههای ما و افرادی که به آنها اهمیت میدهیم، معمولاً خودشان را به خاطرات ما گره می زنند، به این دلیل که احساس و خاطره ما به شدت با هم مرتبط هستند. به همین دلیل است که ما اغلب بوها را با لحظات خاصی در زمان مرتبط میدانیم، مخصوصاً چیزهایی که از دوران کودکی ما نشات گرفته است. اینها شاخصهای احساسی هستند که ما از آنها برای ایجاد کل دنیای خود در بزرگسالی و بازگشت به آن احساس امنیت، آسایش، عشق و شادی که در گذشته داشتیم استفاده میکنیم.
منبع: واشنگتن پست
مترجم: امیرمحمد سلطانپور
نظر شما